بهداشت محیط بابل
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 17 تير 1390برچسب:, توسط b6 |

بی تو مهتاب شبی باز از ان کوچه گذشتم

همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم

شوغ دیدارتو لبریز شد از بام وجودم

شدم آن عاشق دیوانه که بودم

در نهانخانه ی جانم گل یاد تو درخشید

 گل صد خاطره خندید عطر صد خاطره پیچید

یادم امد که شبی باهم از آن کوچه گذشتیم

پرگشودیم و در ان خلوت ئدلخواسته گشتیم

 ساعتی بر لب آن جوی نشستیم

تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت

من همه محو تماشای نگاهت

اسمان صاف و شب ارام بخت خندان و زمان رام

خوشه ی ماه فرو ریخته در آب

شاخه ها دست برآورده به مهتاب

شب و صحرا و گلو سنگ همه دل داده به آواز شباهنگ

یادم اید که تو به من گفتی از این عشق حذر کن

لحظه ای بر این اب نظر کن

آب ایینه ی عشق گذران است

تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است

باش فردا که دلت با دگران است

تا فراموش کنی  چندی سفر کن

با تو گفتم حذر از عشق ندانم

سفر از پیش تو هرگز نتوانم نتوانم

روز اول که دل من به تمنای تو پر زد

چون کبوتر لب بام تو نشستم

تو به من سنگ زدی من نرمیدم نگسستم

باز گفتم که"تو صیادیو من اهوی دشتم

تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم

حذر از عشق ندانم نتوانم

اشکی از شاخه فرو ریخت مرغ شب ناله ی تلخی زد و بگریخت

اشک در چشم تو لرزید ماه بر عشق تو خندید

یادم اید که دگر از تو جوابی نشنیدم

پای در دامن اندوه کشیدم نگسستم نرمیدم

رفت در ظلمت شب آن شب و شب های دگر هم

نه گرفتی دگر از عاشق ازرده خبر هم

نه کنی دگر از آن کوچه گذر هم

بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم

...............................................دیدید تو رو خدا این قد بیکار بودم که شعر به این بلندیو نشستم حفظ کردم دوران جهالت بود دیگه چی کار میشه کرد

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.